کتاب «ياپراق» (مجموعه ای از ادبيات و فرهنگ ترکمن صحرا) ـ جلد اول

به کوشش: يوسف قوجق / محمود عطاگزلی

109 صفحه / سال انتشار 1371

كتاب حاضر شامل مجموعه مقاله‏ها، اشعار، داستان، افسانه،روايت‏ها، ضرب‏المثل‏ها و لالايى مربوط به آداب و فرهنگ تركمن‏صحرا مى‏باشد، كه توسط افراد بومى منطقه تركمن صحرا گردآورى‏شده است.

داستانى از بى‏بى حميده محمدنيازى به نام «گوگ دفه»، افسانه«خواب‏هاى عجيب پادشاه» با ترجمه و بازنويسى محمد سعدى،گفتگو با قربان على (كاكا) اونق سازنده دوتار تركمن درباره دوتار،اشعار شاعران معاصر تركمن در قالب رباعيات، بازى تركمنى «قره‏گوزدوم پير ريق»، مقاله روستاى «تمير قره قوزى» از ابراهيم كلته،نغمه دختران تركمنى، روايت‏ها و مقالاتى درباره مختومقلى وادبيات فارسى، لالايى تركمنى، ضرب‏المثل‏ها و... عمده مواردى‏است كه محتوى كتاب را دربرمى‏گيرد.


دنيای زيبای بچه ها (ترجمه شعرهای شاعر ترکمنستانی)

46 صفحه / ترجمه: يوسف قوجق

كتاب حاضر حاوى 21 قطعه شعر سپيد از «همراشير» شاعر معروف تركمنستانى است كه توسط يوسف قوجق به فارسی ترجمه شده که همراه با تصاوير زيبا و رنگى براى گروه ‏سنى كودك و معرفى مختصرى از شاعر، ارائه شده است. وى يكى از بهترين شاعران كودك و نوجوان جمهورى تركمنستان است كه بازبانى ساده و گاه طنزآميز دنياى كوچك بچه‏ها را به تصوير مى‏كشد.

وصف گلى در گلدان/ خورشيد/ حرف‏هاى تمشك/ گفتگوى هزارپا ومار/ جوابهاى سگ بى‏دم و گوش!/ حرفهايى با پائيز و شتر/حرفهاى يك افسانه گو/ لاك‏پشت/ دنياى سگها/ افسانه مرغ تخم‏آهنى/ جادوگر/ خوبى كردن/ و... از جمله موارد مطرح شده در اين‏اشعار است.
این کتاب در سال 1376 توسط مركز آفرينش‏هاى ادبى حوزه هنری (انتشارات سوره مهر) تدوین وبا جلد شمیز منتشر شده است.

کتاب «کربلای پنج» (بازنويسی و تدوين)

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) اين كتاب به عنوان يازدهمين اثر مجموعه "پيك پايداري" با عناوين؛ "آغاز عمليات كربلاي 5 (سال 1365)"، "عمليات در جزيره بوارين"؛ "شناسايي مرحله تكميلي" و "عمليات مرحله تكميلي" تنظيم شده است.

كتاب "كربلاي پنج" شامل‌ خاطرات صمد شفيعي، يكي از رزمندگان لشكر 31 عاشورا، با بازنويسي و تدوين يوسف قوجق و حسن بني‌عامري، توسط بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع‌مقدس استان آذربايجان شرقي منتشر شده است.

در كتاب "كربلاي پنج" نقش رزمندگان غواص گردان خط شكن حضرت ولي‌عصر (عج) از لحظه‌ شروع عمليات كربلاي 5 تا پايان بازگو شده است.

كتاب "كربلاي پنج" در قطع پالتويي، 64 صفحه، با شمارگان 20هزار نسخه و بهاي 4 هزار ريال در سال 1387 توسط بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع‌مقدس استان آذربايجان شرقي به چاپ رسيده است.

فهرست توصيفی نسخ خطی فارسی کتابخانه ملی «صفرمراد ترکمنباشی» عشق آباد

ناشر: وزارت امور خارجه، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی،

با همکاری کتابخانه بزرگ حضرت آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی (ره)

سال نشر: 1380


کتاب «کجاوه» (مجموعه داستان)

کتاب «کجاوه» / مجموعه داستان

سال انتشار (چاپ اول): 1371 / ناشر: انتشارات برگ

کتاب «نبرد در قلعه گوک تپه» (رمان)

نبرد در قلعه گوک تپه (رمان) / 120 صفحه

ناشر: سوره مهر / تاريخ نشر: 1376

وقايع اين رمان، مربوط به دوره ناصرالدين شاه است. پس از شکست ايران در جنگ‌های ايران و روس و انعقاد معاهده‌های ننگين ترکمنچای و گلستان و انضمام منطقه شمال غرب کشور به تزار روسيه، لشکريان تزاری سرمست از پيروزی‌های خود در منطقه قفقاز، به شمال شرق ايران نيز حمله نمود که ترکمنها در مقابل اين حمله، سرسختانه مقاومت کردند و لشکر تزار روسيه در طول توسعه طلبی‌های خود، نخستين بار، طعم شکست را از جانب ترکمن‌ها چشيد، اما سرانجام، با احضار لوماکين به مرکز و گسيل نمودن لشگری عظيم به فرماندهی اسکوبلوف، مقاومت ترکمنها در قلعه گوک تپه به شکست انجاميد و ناصرالدين شاه که در جنگ قفقاز از روسيه شکست خورده بود، عليرغم تقاضای کمک ترکمن‌ها، از آن‌ها حمايت نکرد و در پی شکست مقاومت ترکمن‌ها، ناصرالدين شاه تن به امضای قرارداد ننگين «آخال» داد و به اين ترتيب، بخش شمال شرقی کشور نيز همچون منطقه قفقاز به امپراطوری تزار روسيه منضم شد. اين رمان، بازگو کننده همين وقايع است.

خلاصه کتاب «هديه ام آشيانه کبوتر است» (مجموعه داستان)

هديه ام آشيانه کبوتر است (مجموعه داستان) 120 صفحه /نوشته: یوسف قوجق

ناشر: پيدايش / سال نشر: 1378 (چاپ پنجم)

«هديه ام آشيانه کبوتر است» عنوان یکی از چند داستان کتاب است. همه داستان‌های اين مجموعه، در باره جنگ تحميلی است.

در بخش معرفی کتاب کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان (مرکز چالوس) به قلم يکی از مربيان کانون، در باره اين کتاب نوشته شده:

جبهه و جنگ و دفاع مقدس بازگو کننده رفتارها و برخوردهایی است سرشار از مضامین ناب عاطفی و معنوی. این مضامین، ضمن ساده بودن‌شان، از ارزش والایی برخوردار هستند و از زبان و سینه عزیزترین بندگان خدا خارج شده است که خودشان خالق و شاهد و ناظر این ارزشها بوده‌اند واین‌ها برای همیشه به عنوان الگو درصفحات زرین تاریخ ثبت و ضبط می‌شود وماندگار خواهد شد. این ارزش‌هاهنگامی که در قالب داستان، شعر و هنر گنجانده می‌شوند، به مراتب تاثیرگذارتر خواهند بود.

داستان «هدیه ام آشیانه کبوتر است» نمونه‌ای ازاین پیام‌ها را با خود به همراه دارد وچنین بیان می‌کند که عواطف و مهر و محبت هر جا که نیاز باشد،هشدار و تلنگرلازم را به انسان می‌زند. این کتاب ما را به حفظ ارزش‌ها و پاسداری از آن سفارش می‌کند، ضمن این‌که ما را مقید می‌کند که از تمامیت ارضی کشور خویش دفاع کنیم، خاطر نشان می‌کند که برای موجودات زنده حق حیات را قایل  شویم. با توجه به روحیه لطیف و حساس کودکان و نوجوانان و با در نظر گرفتن علایق و توان و نیاز این قشر، نویسنده این ارزش‌ها را به تحریر کشيده و چیزهایی را عنوان می‌کند که در کتابهای دیگر یا نیامده است یا کمتر به آن پرداخته شده است. نگاه ژرف بین نویسنده در این کتا ب ستودنی است. اگر امروز از کتاب‌ها، خاطرات و شعرها و داستان‌ها نیاموزیم که نگران حیاط و زندگی حیوانات وپرندگان باشیم، فردا کشتار و جنایت برای بشر امری طبیعی و عادی خواهد بود. نوجوانان اين کشور آن قدر با صلابت و شناخت، قدم برصحنه جنگ نهادند که درسهای فراوانی به ما آموختند. رفتارشان، گفتارشان و اعمالشان می‌تواند الگویی برای ما بزرگترها باشد.

خلاصه بادبادکها در شهر (مجموعه داستان)

بادبادکها در شهر (مجموعه داستان) 64 صفحه /نوشته: یوسف قوجق

ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان / سال نشر: 1379

«بادبادکها در شهر» عنوان یکی از چند داستان کتاب است که در حال و هوای اواخر رژیم شاه و سقوط آن نوشته شده است. داستان درمورد پخش اعلامیه های ضروری برای آگاه کردن مردم جهت شرکت در تظاهرات چهارم آبان است. بچه های مدرسه کوروش کبیر به راهنمایی برادر محمد، یک مسابقه بادبادک سازی راه انداخته و در هر بادبادک یک اعلامیه می گذارند و آن را از تپه های اطراف امامزاده یحیی به سوی آسمان شهر پرواز می دهند و...

خلاصه داستان بلند «مردان فردا»

کتاب «مردان فردا» / نوشته یوسف قوجق سال انتشار: 1389
43 صفحه/ سال انتشار: 1389/ ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

پيرمردی شوخ‌طبع از روستای ترکمن نشين، برای دفاع از کشور، به جبهة نبرد می‌رود. با رفتن او، روستا از شادی و نشاط می‌افتد. يکسال بعد خبر می‌رسد که کشته شده است. مردم روستا با هاله‌ای از غم، برايش قبری می‌کنند و منتظر می‌مانند که جسدش را به روستا بياورند. مدتی بعد، خبر می‌رسد که پيرمرد کشته نشده، بلکه مجروح شده است. تمام اهالی روستا به گرمی از او استقبال می‌کنند و نوجوانی از آن روستا را نيز پيش او می‌گمارند تا هر جا که می‌رود، عصای دستش باشد.

او که چشمانش را از دست داده و سرفه‌های بدی نيز می‌کند، خاطرات زيادی از آن يک‌سال دارد. بی‌آن‌که چشمانش ببيند، عکس‌هایی از همسنگرانش را به مردم روستا نشان می‌دهد و به آن‌ها می‌گويد تک‌تک آن‌هايی که در عکس هستند، چه کارهای جوانمردانه و چه کمک‌هايی به پيرمرد کرده‌اند تا کشته نشود. تمام مردم آن روستا و روستاهای اطراف، برای شنيدن حرف‌های پيرمرد شوخ‌طبع، سرودست می‌شکنند. اين وضعيت تا ماه‌ها ادامه پيدا می‌کند، تا اين‌که زمستان فرا می‌رسد و مردم روستا که رفته‌رفته از حرف‌های تکراری او به ستوه آمده‌اند، از او کناره می‌گيرند و به انجام کارهای روزمرة خود می‌پردازند. پيرمرد شوخ‌طبع با آن‌که چشمانش نمی‌بيند، اما اين سردی در برخورد روستائيان را به خوبی حس می‌کند.

پيرمرد شوخ‌طبع، در آخرين روزهای حيات خود، وقتی دارد از کوچه پس کوچه‌های سرد روستا می‌گذرد، ناگهان بچه‌ها را می‌بيند که دارند تيله‌بازی می‌کنند. به سمت آن‌ها می‌رود و با آن‌ها همبازی می‌شود. فردای آن‌روز، همة اهالی روستا می‌بينند که بچه‌ها به جای تيله‌بازی، هر کدام چوبی به بغل گرفته‌اند و ديوارهای کاه‌گلی روستا را سنگر خود کرده‌اند و بازی می‌کنند. چند روز بعد، پيرمرد شوخ‌طبع می‌ميرد و بيش‌ترين کسانی که برايش گريه می‌کنند، همبازی‌های پيرمرد هستند.

یکی از دو کتاب راه يافته به مرحله‌ی نهايی داوری بيست و نهمين دوره جايزه کتاب سال جمهوری اسلامی در زيرگروه داستان تأليفی بخش کودک و نوجوان در سال 1390

خلاصه داستان «اسب پرنده»

اسب پرنده (داستان بلند) 47 صفحه /نوشته: یوسف قوجق

ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان / سال نشر: 1389

داستان در يکی از روستاهای ترکمن صحرا می‌گذرد. در آن روستا که مردمانش تا اين اواخر در همة کارها از اسب استفاده می‌کرده‌اند، با آمدن تراکتور رفته رفته اسب را فراموش می‌کنند. يک روز تنها اسب گاری‌کش روستا به داخل چاله‌ای می‌افتد و صاحبش (تاقان) از فرط خشمی که دارد، اسب را به شلاق می‌گيرد. در آن روستا پيرمردی به نام تايتی زندگی می‌کند. او با دادن تمام دارايی‌اش، آن اسب پير را می‌خرد و اين درحاليست که مردم فکر می‌کنند تايتی در اين معامله، زيان بزرگی کرده است. تايتی همان شب روی تپة کنار روستا، به بچه‌ها افسانه‌ای در بارة اسب پرنده تعريف می‌کند. افسانه در بارة سرگذشت اسب‌چرانی جوان، جادوگری پير و اسبی است که می‌تواند پرواز کند. بعد از آن شب، هيچ‌کس تايتی و اسب پير را نمی‌بينند و... .

کتاب در قالب تلفيقی از افسانه و واقعيت، به شکل «داستان در داستان» نوشته شده و در آن به مقابلة مدرنيته و سنت و مهجور افتادن اسب از فرهنگ ترکمن پرداخته شده است.

خلاصه ای از رمان لالو

لالو (رمان)/102 صفحه/ برای گروه سنی د و هـ

ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان / سال نشر: 1389

در روستايی در کنار کوه، که ساکنين‌اش باورهای خرافاتی دارند، خانواده‌ای بعد از سالها انتظار، صاحب پسری می‌شود که مشکل گفتاری دارد و به همين‌خاطر، به جای اسم واقعی‌اش که مراد است، به لالو شهرت پيدا می‌کند. او شنوايی فوق‌العاده حساسی دارد و از همان کودکی، با صدای خوش طبيعت، آرام می‌شود. همزمان با تولد او، مادرش از دنيا می‌رود و طولی نمی‌کشد که پدرش نيز زير چرخ يک گاری می‌افتد و فوت می‌کند. در آن روستا زنی فال‌گير نيز هست که از باورهای خرافی و ساده‌لوحی مردم سوءاستفاده می‌کند. سال‌ها پيش از تولد لالو، مردم روستا به تحريک زن فال‌بين، «عاشيق‌آيدين» (تنها پيرمرد کمانچه‌زن روستا) را که پدربزرگ لالو است، از روستا خارج و به دل جنگل رانده‌اند.

يک روز پسر يکی از خانواده‌های روستا، بيمار می‌شود، زن فال‌گير هم کاری نمی‌تواند بکند. والدين آن خانواده، که به تأثير موسيقی بر برخی بيماری‌ها عقيده دارند، پيرمرد نوازنده را به بالين او می‌آورند. لالو بی‌آن‌که بداند او پدربزرگش است، مجذوب نوای آرام موسيقی او می‌شود و پيرمرد نوازنده نيز بی‌خبر از اين‌که لالو نوه‌اش است، دور از چشم مردم روستا، در کلبه‌اش تمام فوت و فن کمانچه را به او می‌آموزد.

زن فال‌گير، هر حادثة طبيعی که در روستا می‌افتد، به بازگشت مجدد پيرمرد نوازنده به روستا نسبت می‌دهد.

پيرمرد نوازنده به مرگ طبيعی می‌ميرد، اما صدای نوای کمانچه‌اش که گاهی شنيده می‌شود، همه را به وحشت می‌اندازد. کلبه‌اش را به آتش می‌کشند، اما نوای کمانچه‌ای که نوازنده‌اش لالو است، به وحشت آن‌ها می‌افزايد.

... راهزن‌ها با گروگان گرفتن يکی از اهالی روستا، قصد حمله به روستا را دارند. لالو متوجة نقشة آنها می‌شود، اما چون با زبان قادر نيست موضوع را به اهالی روستا بگويد، در دل کوه، بر بالای سر راهزن‌ها شروع به نواختن کمانچه می‌کند تا مردم را به آن سمت بکشد. راهزن‌ها که ماجرای صدای کمانچه را از مرد گروگان شنيده‌اند، بی هيچ واهمه‌ای با برنامة حمله به روستا و نوای کمانچه، به خواب سنگينی فرومی‌روند. اهالی روستا که از نوای کمانچه و اتفاقاتی که به طور طبيعی می‌افتد و فکر می‌کنند که روح نوازندة پير عامل آنست، اين‌بار برای يافتن محل دقيق صدا و طلب بخشش از روح پيرمرد نوازنده، همگی به سمت صدا می‌روند و به اين ترتيب، راهزن‌هايی را که به خواب شيرينی رفته‌اند، به اسارت می‌گيرند و... به اين ترتيب، روستا نجات پيدا می‌کند. از آن روز به بعد، کسی از نوای کمانچه نمی‌ترسد و داستان روح خوبی که کمانچه می‌نوازد، در همه جا گفته می‌شود.

یکی از دو کتاب راه يافته به مرحله‌ی نهايی داوری بيست و نهمين دوره جايزه کتاب سال جمهوری اسلامی در زيرگروه داستان تأليفی بخش کودک و نوجوان در سال 1390